علم مینویسد: شاهنشاه آن گاه چنین فرمود [که] من خلاصه مینویسم:
«من این جلسه را مرکب از فرماندهان ارتش خودم و نخستوزیر و روسای مجلسین و اعضای برجسته دربار با حضور شهبانو تشکیل دادم که مطالب لازمی را یادآوری کنم. همه ما میدانیم که با وسایل تخریبی امروز و وسایل تروریستی امروز، گو اینکه مرگ و حیات در اختیار خداوند است، ولی زندگی و حیات من ممکن است هر لحظه در خطر باشد. به این جهت خواستم در حضور همه شما بگویم که اگر من از بین بروم، تا موقعی که ولیعهد به سن قانونی نرسیده، شهبانو و اعضای شورای نیابت سلطنت، وظایف سلطنت را انجام خواهند داد. فرماندهان ارتش مکلف هستند اوامر شهبانو یا بعد ولیعهد را که شاه میشود با همان قدرت و استحکامی که در زمان من انجام میدهند، انجام بدهند.
فکر نکنند که چون یک زن یا یک بچه فرمان میدهد ممکن است سستی به خرج بدهند، آن وقت زندگی همه شما در خطر خواهد بود. شما موقعی میتوانید زندگی کنید که در همه امور با اتحاد و استحکام قدم بردارید. ضمنا امروز میخواستم در این جلسه تکلیف همه را در صورت بروز چنین پیشآمدی قطعا بررسی بکنم. فایده اساسی این کار این است که وقتی دشمن خارجی یا داخلی بداند که ما همه چیز را قبلا پیشبینی کردهایم و در صورت بروز هر واقعه، سیاست و اصول مملکتداری عوض نخواهد شد؛ ممکن است از تعقیب افکار پلید خود صرفنظر کند. ولی به هر حال ما باید تکلیف همه را در موقع چنین پیشآمدی روشن کنیم و قبلا پیشبینیهای لازم را به عمل آورده باشیم.
ابتدا وظایف نیروهای مسلح را تعیین میکنم. محتاج به توضیح نیست که اولین وظیفه قوای مسلح مملکت، آماده بودن برای دفاع از تمامیت کشور است. دوم بدون آن که اجازه دخالت [در] سیاست را ... [به] ارتش بدهیم و بدون اینکه خودش در سیاست دخالت بکند، باید حافظ کلمه به کلمه قانون اساسی باشد. البته آن قانون اساسی که امروز من آن را اعمال میکنم. ارتش در اختیار کامل پادشاه مملکت یا در اختیار کامل آن کسی است هک برابر قانون اساسی وظایف پادشاه را انجام میدهد. البته اگر ولیعهد به سن قانونی رسیده باشد، در اختیار و تحت فرمان او خواهد بود و اگر احیانا به سن قانونی نرسیده باشد، بر طبق پیشبینی که در قانون اساسی شده، تا موقعی که به سن قانونی برسد، در اختیار مادر او یعنی مادر ولیعهد خواهد بود. البته ارتش و نیروهای مسلح باید همیشه سلسله مراتب را حفظ کنند.
دستورات فرماندهی از طریق رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران ابلاغ میشود. البته اگر رئیس مملکت اطلاعات نظامی نداشته باشد، با شورای فرماندهان یا مشاوران نظامی خود مشورت خواهد کرد، ولی تصمیم را خودش میگیرد و هیچ مرجع و مقام دیگری تصمیم گیرنده نخواهد بود و امری که به این طریق به وسیله رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران ابلاغ شد، باید از طرف نیروها کورکورانه اطاعت شود.
تکلیف دیگر نیروهای مسلح این است که اگر خدای نخواسته رئیس مملکت بخواهد کوچکترین تخلفی یا خودداری از اعمال اختیارات قانونی خودش بکند، قوای مسلح موظف هستند که به او یادآوری بکنند که وظایف قانونی و مصلحت کشور این است که او این اختیار را همین طور که الان از طرف خود من اجرا میشود به مرحله اجرا در آورد. نیروهای مسلح موظف خواهند بود، هیچ وقت زیر بار تغییر نظمی که آن نظم ما را به این درجه از پیشرفت و ترقی رسانده، نروند.
البته بدون آن که اجازه مداخله در سیاست داشته باشند. ولی جایی که موجودیت کشور در میان است، شما باید حتما یک تنه و یک سره بایستید. مسلما هیچ یک از فرماندهان این قدر بیعقل نخواهد بود که با دیگری برای مقاصد شخصی خود و یا با سیاستمداران، بند و بست کنند. به خصوص که ما الان میبینیم که هیچ یک از فرماندهان زیر بار فرمانده دیگری نمی روند و فقط مطیع پادشاه هستند و فقط پادشاه را میشناسند و به خوبی میدانند که در این کشور برقراری دیکتاتوری نظامی امکان ندارد. مبادا در نیروهای مسلح مملکت کسی فکر کند که میتواند با بند و بست داخلی یا خارجی به کشور مسلط شود. این خیال باطل است. خانواده ارتش وقتی باقی میماند که همه یکپارچه باشند.
وظیفه دیگر نیروهای مسلح این است که