loading...
مهندسین زراعت و اصلاح نباتات 90 بوعلی
آخرین ارسال های انجمن
وحید حاجیلو بازدید : 562 شنبه 21 بهمن 1391 نظرات (0)

پائولو کوئیلو

‏در یک افسانه‌ی قدیمی «پِرو» [۱] یی از شهری حکایت می‌شود که همه در آن شاد بودند. ساکنا‏ن این شهر کارهای دلخواهشان را انجام می‌دادند و با هم خوب تا می‌کردند، به جز شهردار که غصه می‌خورد، چون هیچ حکمی نداشت که صادر کند. زندان خالی بود. از دادگاه هرگز استفاده نمی‌شد و دفتر اسناد رسمی هیچ سندی صادر نمی‌کرد، چون ارزش سخنان انسان بیشتر از کاغذی بود که روی آن نوشته شده باشد. 
‏روزی شهردار چند کارگر از جای دوری آورد تا وسط میدان اصلی دهکده دیوار بکشند. تا یک هفته صدای چکش و اره به گوش می‌رسید. 
در پایان هفته شهردار از همه‌ی ساکنان دعوت کرد تا در مراسم افتتاح شرکت کنند. حصارها را با تشریفات مفصل برداشتند و یک چوبه‌ی دار نمایان شد. 
‏مردم از هم می‌پرسیدند که این چوبه‌ی دار در آن‌جا چه می‌کند. 
‏از ترس‌شان از آن به بعد برای حل و فصل همه‌ی مواردی که قبلاً با قول و قرار متقابل انجام می‌شد، به دادگاه مراجعه می‌کردند و برای ثبت اسنادی که قبلاً صرفاً به زبان می‌آمد، به دفتر ثبت اسناد رسمی می‌رفتند. کم‌کم ‏توجه‌شان به آنچه که شهردار «ترس از قانون» می‌گفت، جلب شد. 
‏در افسانه آمده که هرگز از آن چوبه‌ی دار استفاده نشد، اما وجود آن همه چیز را عوض کرد.
————————————————–

۱. کشوری در آمریکای جنوبی.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
محلی برای تقابل اندیشه ها ....
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    در چند ماهه ی اول فعالیت این وب عملکرد ما را چگونه ارزیابی می کنید.
    اعترافات

    اعتراف میکنم سوم دبستان که بودم یه روز معلممون مدرسه نیومد منم ظهرش رفتم در خونشون که یه کوچه بالاتر از ما بود تکلیف شبمو ازش گرفتم.

    خلاصه

    علامت کشش درآمدی به ماهیت کالا وابسته است.

    آمار سایت
  • کل مطالب : 71
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 76
  • بازدید امروز : 37
  • باردید دیروز : 270
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 37
  • بازدید ماه : 3,416
  • بازدید سال : 22,357
  • بازدید کلی : 203,751